تلألو واقعیِ غیرت برادر و خواهر دینی به هم!
دوستی تعریف میکرد در خط تاکسی هایی که به طرف دانشگاه میرفتند و اکثراً مشتریانش دانشجوها بودند، اغلب وقتی جلو تاکسی نشسته بودم و ۲ تا آقا هم عقب نشسته بودند، اگه خانمی میخواست به عنوان نفر چهارم سوار بشه من پیاده میشدم تا اون خانم جلو بشینه و من میرفتم عقب!
اما این بار قضیه بر عکس شده بود یه خانم جلو و دو خانم... عقب نشسته بودند و من چون میدونستم بعضی از خانمها حدود رو رعایت نمیکنند، مردد بودم که سوار شم یا نه؟ یهو خانمی چادری که جلو نشسته بود پیاده شد و به من گفت آقا شما بفرمائید جلو بشینید من میرم عقب. من ازش تشکر کردم و رفتم جلو نشستم!
من که واقعاً از حرکت این خانم کیف کرده بودم از دوستم پرسیدم: نفهمیدی کی بود؟ شاید آشنا بود…
جواب داد: اون غیرتش اجازه نداد که من عقب بشینم و معذب باشم، چطور من غیرتم اجازه بده که به صورتش نگاه کنم؟ حتی موقع پیاده شدن برای دادن پول تاکسی یه مقدار معطل کردم که دور شه بعد پیاده شدم!
******
چه خوبه که یه همچین حرکت هایی فرهنگ سازی بشه…
برگرفته از سایت جنبش حیا